مارتین بوسر
 
چکیده:
ما می توانیم خداوند را وفادارانه خدمت کنیم: ما باید به شکلی منظم از همه اقشار و طبقات اجتماع، خادمینی را برگزینیم و به کار بگماریم. هدف از این کار، این است که اشخاصی قابل اطمینان و محبوب را که مستعد این خدمت هستند و برای خدمت و مراقبت شبانی حقیقی غیرت و اشتیاق دارند، به خدمت گیریم.
 
تعداد کلمات: 928 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه
 
نویسنده: تونی لِین  
ترجمه: روبرت آسریان

در سراسر اروپا آناباپتیست‌ها را بی رحمانه سرکوب می کردند، اما در استراسبورگ با مهربانی با آنان رفتار می شد. بوسر با آنان به بحث و گفتگو پرداخت و بسیاری از آنان پیرو تعالیم بوسر شدند. از طرفی بوسر نیز از آنان تأثیرات بسیاری گرفت. در طی این مباحثه‌ها، بوسر نیز به سخنان آنان گوش می سپرد و آماده فراگیری از آنان بود. توجه وی در مورد وجود انضباط در کلیسا را تا حدی می توان به دلیل گفتگوهایی دانست که وی با آناباپتیستها داشت.
 
بوسر علاوه بر تلاش برای ایجاد آشتی و مصالحه با کاتولیکها و آناباپتیست ها، در پی آن بود تا شکاف در مکتب پروتستان ها را از بین ببرد. در آن زمان، اختلاف نظر درباره حضور مسیح در آیین عشای ربانی، اصلاحگران را به دو مکتب مخالف، یعنی لوتریها و اصلاحگران سویسی تقسیم کرده بود. هنگامی که بوسر برای نخستین بار با این دیدگاه روبه رو شد که نان و شراب را تنها به عنوان نماد می پذیرفت، بر آن شد آموزه حضور واقعی مسیح در عشای ربانی را تعریف کند. وی در نهایت، به این نتیجه رسید که تعریف این نکته فقط بر اساس کتاب مقدس ممکن نیست و بدین سان، پیرو نگرش اصلاحگران سویسی شد. اما در سال ۱۵۲۸، پس از آنکه بین دو مکتب گفتگوهایی در این مورد صورت گرفت، وی به این نتیجه رسید که اصلاحگران سویسی منظور لوتر را به درستی متوجه نشده اند و لوتر در واقع، حضور مکانی بدن و خون مسیح را در نان و شراب تعلیم نمیدهد. وی سپس تصمیم گرفت که دو گروه را به هم نزدیک کند و در پی این بود تا به دیدگاهی بینابینی دست یابد که مورد پذیرش هر دو گروه باشد.

  بیشتر بخوانید :   مسیحیان و روزگار جدید

بدین منظور، وی، هم عناصری از نگرش زوینگلی و هم عناصری از نگرش لوتر را به عاریت گرفت. از نگرش زوینگلی این مفهوم را به عاریت گرفت: «نان و شراب... فی نفسه به هیچ وجه تغییر نمی کنند، بلکه توسط کلام و فرامین خداوند به نماد تبدیل می شوند.» از نگرش لوتر نیز وی این مفهوم را به عاریت گرفت که ما در آیین عشای ربانی «خود بدن و خون خداوند را می یابیم تا اینکه توسط آنها به شکلی فزاینده و کامل تر در بخشش حیات نوین سهیم شویم» و «در خون و بدون مسیح مشارکت کامل تری داشته باشیم یا اینکه مشارکت در خون و بدن او بیش از پیش کامل شود.» (اعتراف نامه آیین عشای ربانی ۵۲، سال ۱۵۵۰) به عبارت دیگر، بوسر معتقد به برخوردار شدن از بدن و خون مسیح «به شکلی واقعی» بود بدون اینکه «حضور واقعی» بدن و خون او را در نان و شراب بپذیرد. لوتر این نگرش بینابینی را نپذیرفت و در گفتگوهای ماربورگ که در سال ۱۵۲۹ انجام شد به بوسر گفت: «من نمی توانم تو را از شاگردان خود بدانم... کاملا روشن است روحی که در من است با روحی که در تو است، همسان نیست.»
 در سراسر اروپا آناباپتیست‌ها را بی رحمانه سرکوب می کردند، اما در استراسبورگ با مهربانی با آنان رفتار می شد. بوسر با آنان به بحث و گفتگو پرداخت و بسیاری از آنان پیرو تعالیم بوسر شدند. از طرفی بوسر نیز از آنان تأثیرات بسیاری گرفت. در طی این مباحثه‌ها، بوسر نیز به سخنان آنان گوش می سپرد و آماده فراگیری از آنان بود. توجه وی در مورد وجود انضباط در کلیسا را تا حدی می توان به دلیل گفتگوهایی دانست که وی با آناباپتیستها داشت.
در سال ۱۵۳۰، اعتراف نامه آوگسبورگ برای امپراتور شارل پنجم خوانده شد. بوسر و دیگران، اعترافنامه دیگری تحت عنوان «اعترافنامه چهار شهر» (شامل شهرهای استراسبورگ، کنستانس ، لیندا ، و ممینگن) را به امپراتور ارائه کردند که در آن چنین آمده بود:
به همه کسانی که مسیح آنان را شاگرد خود ساخته است و بر طبق آنچه مسیح مقرر داشته، عشای مقدس را دریافت می دارند. (مسیح) بدن و خون حقیقی خود را میدهد تا آن را به عنوان غذا و اشربهای حقیقی که روحشان باید بخورد و بنوشد، حقیقتا بخورند و بنوشند تا به جهت حیات جاودانی تغذیه شوند. (اعتراف نامه ۱۸)
 
این اعتراف نامه همچنین این باور را که در آیین شام خداوند چیزی به جز نان و شراب تقسیم نمی شود» رد می کند.
در سال ۱۵۳۶ بوسر در ویتنبرگ با لوتریها ملاقات می کند تا در مورد این موضوع بحث و گفتگوی بیشتری داشته باشد. وی «توافق نامه ویتنبرگ» را امضا می کند که توسط ملانکتون تدوین شده بود و ظاهرا در آن این موضوع از دیدگاهی لوتری تبیین شده بود. اما بعدها با وجود ناخشنودی لوتر، بوسر تفسیری شخصی که با نگرش لوتری بسیار متفاوت بود از این توافق نامه بیان کرد و بسیاری از جملات این توافق نامه را به معنایی متفاوت از آنچه در توافق نامه وجود داشت، تعبیر کرد. در مجموع، تلاش های بوسر، برای دستیابی به «دیدگاهی بینابینی» در بین دو دیدگاه پیروان لوتر و زوینگلی، با موفقیت کمی همراه بود و بزرگترین دستاورد او را می توان تأثیری دانست که بر کالون بر جای نهاد.
 
ما بدین طریق می توانیم خداوند را وفادارانه خدمت کنیم: ما باید به شکلی منظم از همه اقشار و طبقات اجتماع، خادمینی را برگزینیم و به کار بگماریم. هدف از این کار، این است که اشخاصی قابل اطمینان و محبوب را که مستعد این خدمت هستند و برای خدمت و مراقبت شبانی حقیقی غیرت و اشتیاق دارند، به خدمت گیریم.. بدین طریق، پنج وظیفه مراقبت شبانی به انجام می رسند که عبارتند از: جستجو و یافتن همه گمشدگان، گرد هم آوردن کسانی که پراکنده و منقسم هستند، شفا دادن مجروحان، تقویت ضعیفان و بیماران، و حفاظت از اشخاص سالم و تغذیه صحیح آنان (مراقبت شبانی، خلاصه )
 
منبع:
تاریخ تفکر مسیحی، تونی لِین، ترجمه روبرت آسریان، چاپ پنجم، فروزان روز، طهران (1396)

  بیشتر بخوانید :
  عیسی مسیح، الگوی حقیقی و مشترک میان اسلام و مسیحیت
  مسیح پیامبر، الگویی برای گفت‌و‌گوی اسلام و مسیحیت
  مسئله سقط جنین در مسیحیت امروز